در حياط بيمارستان، کلاه فرنگي کوچکي قرار دارد که دور تا دورش را انبوهي گياه باباآدم، گزنه و شاهدانه وحشي گرفته است. شيرواني روي آن زنگ زده، نيمي از ناودانش افتاده، پلههاي ايوان پوسيده و از خزه پوشيده شده، و از گچکاريها فقط سايهاي باقي مانده است. نمايي جلويي آن رو به بيمارستان، آن را از کلاه فرنگي جدا ميکند. اين ميخها، که تيزيشان رو به بالاست، پرچين و کل کلاه فرنگي همان ظاهر ملالتبار و نفرين شدهاي را دارند که نظيرش فقط در باي بيمارستانها و زندانهاي ما پيدا ميشود.برگرفته از متن کتاب
ثبت نظر : کاربر عزیز نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.